- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
مدیریت فرهنگی شهر
پرینتگروه مقالات و یادداشت یزدفردا
مدیریت فرهنگی شهر
بسم الله الرحمن الرحیم
پیش گفتار:
گروه مقالات و یاد داشت یزدفردا -محمد حسین دهستانی اردکانی :بسم الله کلمة المعتصمین و مقالة المتحرزین . الحمدلله رب العالمین. الحمدلله الاول قبل الانشاء و الاحیاء والاخر بعد فناءالاشیاء و صلی الله علی محمد و اله الاطهارالطیبین الابرار الاخیار. اللهم اجعلنا من اعوانهم و انصارهم
خداوند متعال انسان را افرید و بخشی از روح خود را دراو دمید. همه علوم را به او اموخت و در مقام قرب خویش جای داد و او را از همه نعمتها برخوردارگردانید . هبوط انسان وقتی اغاز شد که با وجود برخورداری از همه نعمتها خاصه نعمت عقل و تدبیر, وسوسه شیطانی او را فریفت و نا فرمانی خدا نمود. خداوند نیز او و ذریه اش را در زمین پراکنده ساخت و انها را شعبه شعبه و قبیله قبیله نمود تا همدیگر را از نو بشناسند و درسایه این شناخت , به شناخت ذات اقدس حق تعالی برسند ( و جعلناکم شعوبا و قبایل لتعارفوا ) ومجددا در مقام قرب او جای گیرند.
از ان زمان به بعد , تلاش ادم و ابناء ادم براین شد تا ان علوم خدا اموخته بی عملشان را ذره ذره نو اموزی نموده و در ازمایشگاه طبیعت بکار گیرند و ارامش و اسایش دنیا و عقبای خویش را فراهم اورده , دوباره خود را به مقام وحدانیت و قرب الهی برسانند .
ادمیان از همان ابتدا دریافتند که هرچه بیشتر بهم نزدیکتر باشند و باهمدیگر همکاری داشته باشند , در کوتاهترین زمان و با صرف کمترین انرژی به اهداف خود میرسند و این یعنی بهره وری از فرصت محدود عمر و یکی شدن و همدل و همرنگ شدن روح و روحیه انسانها و نزدیک شدن انها به روح یکتایی الهی .
هرقدر که این روحیه همدلی و یکرنگی در انسانها بیشتر تقویت گردد , سرعت بازاموزی علوم خدا اموخته قبلی در بین انها بیشتر و بیشتر شده و به همان نسبت و حتی بیشتر از ان , جمع های انسانی رنگ و بوی خدایی و معنوی می گیرد و ارامش و اسایش بیشتری به انها رو می کند. در این مسیر پرتلاطم , شیطان و لشگریانش در کمین نشته اند و در گمراه نمودن مسیر افکار انسانها از این اتحاد و یکدلی خدایی , همواره تلاش می نمایند و تنها بندگان مخلص خدا از این فتنه ها درامان خواهند بود. انجا یی که شیطان در برابر خداوند متعال گفت : رب بما اغویتنی لازینن لهم فی الارض و لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین
گمراهی انسانها زمانی اغاز می گردد که با اغوای شیاطین , " خود محوری " را جایگزین " خدا محوری " نمایند. منافع من , زمین من , سود من , محله من , شهر من و ... جای خود را به منافع جمع بدهد و تخم تفرقه و نفاق بجای روح وحدت , بین انسانها فرصت رشد پیدا نماید وانچه که باید زمینه ساز شناخت بیشتر انسانها از همدیگر گردد , مایه جدایی انها شود( و جعلناکم شعوبا و قبایل لتعارفوا) !
اگر با دیده بصیرت نگاه کنیم , در مدیریت فرهنگی جوامع بشری ؛ تقویت روح نوع دوستی , احترام به حقوق همدیگر و بهبود تفکر جمعی احاد اعضاء جامعه برای حل مشکلات , جزو مهمترین و ضروری ترین کارها میباشد که با خود , عدالت ومساوات را بهمراه خواهد اورد و استقرار عدالت یعنی حاکم شدن فرامین الهی در زمین و دست یابی به ارامش و اسایش گمشده بشری . به امید انروز
الیس الصبح بقریب – اسفند ماه 1386
مقدمه:
انچه که ملتها را می سازد , فرهنگ صحیح است .
حضرت امام خمینی ( ره )
مقوله فرهنگ به عنوان ريشه و اساس روابط اجتماعي در جوامع بشري, همواره مطرح بوده است . در یک تعریف ساده , فرهنگ عبارتست از مجموعه اداب و رسوم و اعتقادات عامه مردم یک جامعه که دراعمال و رفتار روزانه انها بروز و ظهور می کند .
فرهنگ را میتوان روح کلی حاکم بر اعمال و رفتارهر جامعه دانست که دایما در حال تاثیر گذاری و تاثیرپذیری است . هرچه زمان به پیش میرود میزان ارتباطات و تعامل جوامع بشری نیز بیشتر میشود و در سایه این تعاملات پی در پی و ناگزیری که جوامع بشری با هم دارند , فرهنگ انها نیز متناسب با عمق و ریشه و قدرتی که دارد دستخوش تغییر و تحول سازنده یا مخرب میشود و در این تقابل دایمی فرهنگ های مختلف , فرهنگ هایی دوام میاورند که بیشتر با روح و فطرت ذاتی انسانها همخوانی و هم اوایی دارند.
انسانها برای ارضای نیازهایشان با دیگران روابط اجتماعی برقرار می نمایند. اگرچه نیازهای انسان ها جنبه عام دارند اما از نظام های اجتماعی و فرهنگی نیز تاثیرپذیر می باشند . متناسب با شرایط هر جامعه , میزان ونوع نیازانسانها در جوامع و فرهنگ های حاکم بر انها متفاوت بوده و در نتیجه , ابزار و وسایل ارضای نیازها نیز در ان جامعه متفاوت خواهد بود. هرچه یک جامعه و اعضای ان بتوانند برای ارضای نیازهایشان راهها و ابزارهای مناسب تری ابداع نمایند بدان معنی است که در واقع از پیشرفت فکری بالاتری برخوردارمی باشند و بهتر می توانند به اهدافشان برسند. فرهنگ در واقع میزان تجربه و عمق تفکر و ادراک درهمه زمینه هاست که انسان یا انسانها چگونه به بهترین وجهی محیط پیرامون خود را بشناسند و روش ها و ابزار مناسبی برای کسب بهترین شناخت ابداع نمایند .
در یک جامعه همواره خرده فرهنگ هایی وجود دارد که حاصل برایند تاثیر این خرده فرهنگ ها بر همدیگر, فرهنگ عامه را بوجود می اورد . هرقدر که خرده فرهنگ های مثبت جامعه ای بیشتر باشد , ان جامعه از غنای فرهنگی بیشتری برخوردار خواهد بود.
یکی از وظایف مدیران جامعه , شناخت و تقویت نقاط قوت فرهنگ ان جامعه و سعی در گسترش ان می باشد. از دیگر وظایف مدیران , سعی در شناخت و جایگزینی نقاط ضعف فرهنگی ان جامعه از طریق اشاعه فرهنگ های سازنده است . در غیر اینصورت , بمرور زمان هجوم فرهنگهای مخرب جوامع دیگر از یک سو و نقاط ضعف فرهنگی از دیگر سو ان جامعه را به انحطاط خواهد کشاند . تکیه بر اموزه های دینی و فرهنگی جامعه , مکتوب نمودن اداب و رسوم فرهنگی جامعه , معرفی نقاط مثبت فرهنگی سایر جوامع پیشرفته تر, معرفی اثار مخرب فرهنگ های بیگانه , بها دادن به سرمایه های انسانی و مواریث فرهنگی , ایجاد زمینه ارتباط بیشتر نسل قدیم و نسل جدید جامعه , جلب مشارکت فرهنگی احاد جامعه , برگزاری همایشهای مختلف فرهنگی و گسترش فرهنگ مطالعه از جمله اقدامات موثر در تقویت فرهنگ هر جامعه به شمار می رود.
نظریه کنفرانس جهانی سیاستهای فرهنگی یونسکو:
درچند دهه اخیر توجه به مقوله فرهنگ به عنوان یکی ازمهمترین عوامل تاثیرگذار بر مسیر توسعه دگر گونی های جوامع بشری افزایش یافته است . کنفرانس جهانی سیاستهای فرهنگی یونسکو عوامل موثر بر جریان توسعه را اینگونه معرفی نموده است :
- سنت ها و باورها
- حقوق بنیادی انسان ها
- نظام های ارزشی
- نحوه زندگی
کارشناسان یونسکو به دو دسته از عوامل موثر میان فرهنگ و توسعه توجه نموده اند:
الف – عواملی که میراث و تاریخ یک جامعه یعنی تداوم ان را نشان می دهند ( عوامل تداوم )
ب – عواملی که عناصر تغییر را در بر می گیرند( عوامل تغییر )
1 - عوامل تداوم عبارتند از :
- سنت ها ، باورها ، نظام های ارزشی و هنجارهای اجتماعی ، خانوادگی ، قانونی ، اخلاقی ، نهادها و ساختارهای قدرت
- شیوه های زندگی ، نحوه تفکر و تولید ، تجربیات ، عادات ، توزیع کارکردها و وظایف
- رویدادها ، وقایع ، جشنواره های تاریخی ، ملی و مذهبی
- زبان و شکل های دیگر میراث غیر مادی
2 – عوامل تغییر نیز عبارتند از :
- نیازها و امیال مردم یعنی راهبردهای بقاء
- دانش و مهارت ها ( تکنولوژیها ، سازمان تامین اجتماعی ، مدیریت محیط زیست ، پزشکی و ... )
- خلاقیت و توانایی نو اوری
- زبان محاوره بویژه تحت تاثیر وسایل ارتباط جمعی
- انتقال تکنولوژی و ارتباطات میان فرهنگی ، مبادلات اقتصادی وتجارت
- مهاجرت
- تغییرات متناسب با محیط زیست
هنر مدیریت فرهنگی جامعه در این است که روشی را درجامعه در پیش گیرد تا ضمن حفظ عوامل تداوم فرهنگ ان جامعه ، از عوامل تغییر فرهنگی نیز در جهت تقویت و تثبیت فرهنگ حاکم بر جامعه حداکثر استفاده را ببرد .
الف - نقش مهاجرت افراد جامعه درفرهنگ عمومی :
مهاجر پذیری و یا مهاجرت افراد مقیم یک جامعه , یکی ازعوامل تاثیرگذار بر فرهنگ ان جامعه است. اعم از تاثیر مثبت یا منفی
از طریق ایجاد جاذبه های فرهنگی و بالابردن سطح خدمات و رفاه در یک جامعه میتوان علاوه بر ایجاد زمینه ماندگاری نخبگان فرهنگی موجود در جامعه , زمینه پذیرش نخبگان سایر فرهنگ ها و در نتیجه ارتقای فرهنگ ان جامعه را فراهم نمود. هرچند که در بیشتر مواقع با بالا رفتن سطح خدمات و رفاه جامعه نسبت به سایر جوامع همجوار , زمینه بهتری برای مهاجرت بی رویه افراد غیر بومی به ان جامعه فراهم می گردد و در نتیجه فرهنگ عامه را تحت تاثیر خود قرار می دهد. در اینگونه موارد هرچه غنای فرهنگ بومی بیشتر باشد , میزان اثرگذاری ان بر افراد غیر بومی بیشتر از میزان اثر پذیری ان است.
با مهاجرت" نخبگان فرهنگ غیر بومی" به جامعه مساعدتر , امکان اثر گذاری این نخبگان به فرهنگ بومی جامعه بیشتر است و معمولا هم نتیجه مثبتی به دنبال دارد . انچه که در اینگونه موارد اهمیت دارد بومی سازی فرهنگ جدید برای بالا بردن درجه اثر پذیری ان از سوی افراد "جامعه هدف" است . اهمیت موضوع وقتی بیشتر می شود که این مهاجرت ها از جوامعی با زیر ساخت های فرهنگی کاملا متفاوت به جامعه هدف صورت پذیرد . مثلا از کشوری به کشور دیگر یا قاره ای به قاره دیگر.
ب - نقش تکنولوژی در فرهنگ عمومی :
معمولا تکنولوژی , نتیجه تلاش افراد جوامع پیشرفته است و ماحصل این تلاش ها بسوی جوامع درحال توسعه یا جهان سومی گسیل می گردد. ورود تکنولوژی غیر بومی به اینگونه جوامع , معمولا با نوعی خود باختگی فرهنگی افراد جامعه نسبت به ان تکنولوژی همراه است . به نحوی که همواره توان و خودباوری و اراده خود را در برابر جوامع صادر کننده تکنولوژی , کمتر می بینند. انچه که در این بین اهمیت دارد بومی سازی تکنولوژی وارداتی است که با کمک متخصصین داخلی ان جامعه براحتی امکان پذیر است و این خودباختگی را به حداقل رسانده وکمترین شوک روانی را به فرهنگ عمومی جامعه وارد می کند.امروزه
اینترنت ، ماهواره ، موبایل و ویدئو و تلویزیون و سایر وسایل ارتباط جمعی ، زمینه تاثیر و تقابل نزدیک فرهنگ های مختلف را فراهم اورده اند و جوامعی از این اوردگاه به سلامت میگذرند که هم پیشینه غنی فرهنگی بیشتری دارند و هم بهترین استفاده را از تکنولوژی روز دنیا می برند . اعم از اینکه تکنولوژی مورد استفاده ، بومی باشد یا اینکه توسط نخبگان علمی و فرهنگی جامعه ، بومی سازی شده باشد.
برخی اعتقاد دارند که علت اصلی فقر و سایر مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشورهای توسعه نیافته ناشی از متلاشی شدن نظامهای فرهنگی و اقتصاد سنتی انها و جایگزین شدن نظام های نامناسبی است که به کلی متفاوت با فرهنگ و زیر ساخت های بومی است. علت این عقب ماندگی بیشتر ناشی از برنامه ریزی غیر واقع بینانه اینگونه جوامع توسط روشنفکران و نخبه هایی است که خواهان تقلید کورکورانه از جوامع پیشرفته هستند.
شهر محملی است برای اتحاد ، انسجام و گرمی روابط اجتماعی
" مقام معظم رهبری"
شهروند و شهرنشین :
در اینجا لازم است به تفاوت ظریف بین مفهوم شهروندی و شهرنشینی اشاره ای داشته باشیم . از نظر مفهومی ، شهروند کسی است که نسبت به مسائل شهر خود واکنش فعال داشته و علاوه بر شناخت وظایف دستگاه های اجرایی در قبال خود ، وظایف خود را نیز در برابر دستگاه های اجرایی می شناسد و دین خود را نسبت به شهر محل سکونت خود بموقع ادا می نماید. حقوق شهروندی خود را بموقع پرداخت نموده و برای دریافت خدمات شهری نیز پی گیری و مطالبه لازم را داشته و دیگران را نیز به رعایت حقوق متقابل شهری و شهروندی تشویق می نماید. نقطه مقابل چنین فردی ، شهر نشین است . شهرنشین کسی است که تنها به منافع خود می اندیشد و هیچگونه حساسیتی در برابر مسایل شهری پیرامون خود نشان نمی دهد. حقوق شهری خود را نمی پردازد و فقط به بهره برداری وبرخورداری خود از اموال عمومی و شهری می اندیشد. همچون غریبه ای در شهر رفت و امد دارد بدون اینکه تعلق خاطری نسبت به ان احساس کند! هنر بزرگ مدیران شهری ، بالا بردن امار شهروندان یک شهر نسبت به جمعیت شهرنشین ان از طریق اموزش مسائل شهری و شهروندی است.
شهر فرهنگی و فرهنگ شهری :
فرهنگ را به دو گروه مادي و معنوي مي توان تقسيم کرد. فرهنگ مادي به دستاوردهاي مادي يعني ابزار و ادوات و فنآوري مربوط مي شود و فرهنگ معنوي شامل انديشه ها، باورها و ارزش ها و به طور کلي دستاورهايي غير مادي بشراست.
آن چه شهرها را از يکديگر متمايز مي سازد فرهنگ هايي است که هر شهر در خود دارد. بعضي از آن شهرها شهرهاي فرهنگي هستند و بعضي فرهنگ شهري دارند. براي بيان تفاوت آن ها بايد گفت که شهر فرهنگي شهري است که حامل تمدن و فرهنگ ديرينه است .شهري است که خصوصيات و عناصر فرهنگي خود را در خود جاي داده است و از اين نظر براي تمام مردم جهان ارزشمند است. اما آن چه حائز اهميت است فرهنگ شهري است. اين فرهنگ شهري است که با مجموعه اي از هنجارها، ارزش ها و باورها ، نوع زندگي انسان را در شهر تعيين مي کند و يا با اجرا و اعمال تغییرات فيزيکي در فضاي شهر، نمادهايي را با معاني خاص براي شهروندان تداعي کرده , حس تعلق و خاطره انگيزي را در آنان ایجاد نموده واحساس رضايتمندي از زندگي در شهر را برای انان فراهم می اورد. هم چنين اين فرهنگ شهري است که به منابع فرهنگي شهر از قبيل بناهاي تاريخي، خرده فرهنگ ها و صنايع دستي، آداب و رسوم و منابعي که حاصل زيست بوم شهري است ارزش و اعتبار مي بخشد و سبب توسعه اجتماعي و سياسي جوامع شهري مي شود . از آن جا که بخش عمده مشکلات و نابساماني هاي موجود در اداره شهر حاصل عدم توافق يا بي توجهي شهرنشينان به شيوه هاي عقلاني زندگي در شهر است ، بسياري از کارشناسان بر اين باورند که بايد فرهنگ شهري را آموزش داد و اين کار نياز به يک مديريت کارآمد و دقيق بر منابع فرهنگي شهر دارد. شهر نمي تواند شهري فرهنگي باقي بماند مگر آن که مديريت شهري بر عناصر فرهنگي آن شهر مديريت کند و آن را به يک سرمايه فرهنگي بدل سازد.
یکی از دلایل انحطاط و خود باختگی جوامع در برابر تهاجم فرهنگی سایر جوامع , عدم وجود پل ارتباطی بین نسل قدیم و جدید و درنتیجه عدم اگاهی نسل جدید از سنت ها , ارزش های اخلاقی , توانمندی ها و پشتوانه های قابل اتکای فرهنگی نیاکان خود میباشد. در این مقوله , کتابخانه های عمومی بعنوان یکی از عناصر موثر فرهنگی شهرهمواره مطرح می باشند. کتابخانه های عمومی یکی از مهمترین سرمایه های معنوی هر جامعه محسوب می گردند که حاصل تلاش بزرگ مردان ونخبگان فرهنگی ان جامعه - اعم از معاصرین و در گذشتگان - را گرداوری نموده اند. برای بالا بردن فرهنگ شهری میتوان از پتانسیل این مراکز حداکثر بهره برداری را برد . با افزایش تعداد و توزیع مناسب و بالا بردن کیفیت خدمات چنین مراکزی در سطح جامعه میتوان در انتقال فرهنگ غنی گذشتگان به نسل جوان و اینده ساز ان جامعه گام بسیار مهمی برداشت.
یکی دیگر از اقدامات موثر دراین راستا , برگزاری همایشها و سمینارهای فرهنگی با حضور پیشکسوتان فرهنگی جامعه و بها دادن به تجربیات و تلاش ماندگار انان است. هرقدر که در یک جامعه ارتباط بین نسل قدیم و جدید مستحکم تر باشد به همان میزان میتوان به ارامش روانی و بقای فرهنگی ان جامعه امیدوارتر بود. بنابراین باید در تمامی مناسبت ها و تصمیم گیری های مسئولین اجرایی و فرهنگی شهر, لزوم تقویت ارتباط بین نسل قدیم و جدید بعنوان یک اصل مسلم مدنظر قرار گیرد.
لزوم حفظ هویت فرهنگی ناشی از میراث ماندگار گذشتگان :
بسياري از شهرهاي کشورمان داراي گونه اي از معماري، بناها و فضاهاي تاريخي و جذابند که تعدادي از آن ها از سوي مديريت شهري، کنترل و ساماندهي و نگهداري مي شوند. بسياري ديگر نيز نه تنها محافظت نمي کردند بلکه مورد هجوم و غارت افراد سودجو قرار مي گيرند. فقدان نظام مديريت واحد شهري بافت هاي تاريخي را با تهديد جدي رو به رو مي سازد. عدم ارايه طرح و مجوز براي ساخت و سازهاي قانوني و يا عدم جلوگیری از ساخت و ساز غيرقانوني ، فقدان آموزش و تغيير محله هاي تاريخي به بافت مهاجرنشين ، مي تواند عامل تخريب بناهاي تاريخي باشد. مديريت واحد شهري در ساخت شهرها جايگاهي محوري و تعيين کننده دارد و بدون وجود مديريت واحد شهري انجام هر کاري بیهوده و ناقص به نظر می رسد.
حفظ و صيانت آثار کهن و تاريخي که نشانگر تمدن نياکان ماست و يا احداث مساجد، موزه ها و ديگر ابنيه هم چون دانشگاه ها، فرهنگسراها، تالارها و نگارخانه ها نيازمند برنامه ريزي است و انجام آن مسلما ارتقاي فرهنگ شهري را به همراه دارد و در کنار اين کار بايد به ساخت کالبد شهر نيز پرداخت. کالبد شهر را مردم مي سازند، پس مديريت واحد شهري بايد مراقب باشد تا افراد و نهادهايي که در ساخت و سازها نقش و نظارت دارند و سيماي شهر را شکل مي بخشد طوري عمل نمايند تا ساخت و ساز آنان مطابق با ويژگي هاي فرهنگي شهر باشد وارزش هاي شهري و سيماي فرهنگي آن دچار آشفتگي نگردد.
متولیان امور فرهنگی شهرها:
برای ساماندهی امور فرهنگی شهرها لازم است که حتی المقدورکلیه فعالیت های فرهنگی شهر تحت یک مدیریت واحد اداره شود تا از موازی کاری های احتمالی و نیز کم کاری در برخی از اموردیگر جلوگیری شده و همواره دستگاه یا دستگاههایی پاسخگوی مسایل فرهنگی شهر باشند وطوری نباشد که بدلیل تداخل مسئولیت های مشابه ، کسی از زیر بار مسئولیت ان شانه خالی کند!
خوشبختانه مدتی است که مقوله مدیریت واحد شهری از سوی دولت در حال پیگیری است و در این میان ، محوریت کار را بعهده شهرداری ها گذارده اند که لازم است برای تحقق این امر سازو کار و امکانات لازم را نیز دراختیار شهرداری ها قرار دهند وگرنه با امکانات و توان فعلی شهرداری ها ، این امری نشدنی است . با توجه به فعال شدن شوراهای اسلامی شهرهای سراسر کشور در سال های اخیر و گستردگی دامنه اختیارات و فعالیت انها ، نقش تعیین کننده انها در عینیت بخشیدن به مبحث مدیریت واحد شهری غیر قابل انکار است و در این میان ، اهمیت نقش کمیسیون فرهنگی شوراهای اسلامی شهرها بیش از پیش احساس می شود.
براي فرهنگي کردن يک شهر، مديران شهري بايد دست به دست هم دهند و در لواي مديريت واحد شهري در خدمت مردم باشند. يک شهر فرهنگي با مردم فرهنگي ، مطالبات زيادي دارد که اين مطالبات بدون مديريت واحد شهري امکان براورده شدن نمی یابند.
لزوم جلب اعتماد شهروندان برای مشارکت در اموراجرایی شهر :
انسجام و همبستگي، تعامل و پياده کردن نظام شهري در شهر نيازمند مديريت واحدي است و اين تنها در صورتي انجام مي پذيرد که فرهنگ مدني در شهر ايجاد شود .
فرهنگ مدني ، فرهنگي است که در آن دو گونه اعتماد وجود دارد يکي اعتماد شهروندان به يکديگر و ديگري اعتماد متقابل آنان به مديران شهري است. در صورت وجود اعتماد دوم است که توان مديران در پياده کردن اهداف شان افزايش مي يابد و از بسياري از هزينه ها به سبب مشارکت و حضور مردم کاسته مي شود.
یکی از بهترین راههای ایجاد و تقویت اعتماد شهروندان با مدیریت شهری ، فراهم اوردن زمینه ارتباط نزدیک مردم با مسئولین و نقد و بررسی مدیریت شهری توسط انها و اطلاع رسانی درست و بلاواسطه مدیران به شهروندان گرامی است. معمولا بسیاری از شهروندان از فعالیت های مدیریت شهری در سطح شهر ، کم اطلاع هستند و همین کم اطلاعی زمینه ساز بسیاری از انتقادات نابجای شهروندان است. حضور مردمی مدیران و پاسخ به انتقادات و سئوالات ذهنی شهروندان دارای برکات بسیاری است . یا انتقادات شهروندان بجا و درست است و مسئولین و مدیران با اطلاع از مشکلات و نارسایی های مدیریتی خود ، انها را اصلاح می نمایند و یا اینکه انتقادات شهروندان ، بجا و درست نیست که با توضیحات مدیر مربوطه ، ذهنیت منتقدین اصلاح می گردد و زمینه مشارکت بیش از پیش انها را فراهم می اورد.
در صورتی که از سوی مسئولین و مدیران شهری به انتقادات شهروندان - اعم از اینکه بجا یا نابجا باشند – پاسخی داده نشود ، قطعا به مرور زمان تعداد سئوالات انتقادی شهروندان افزایش یافته و کم کم منتقدین مدیریت شهری بدلیل عدم دریافت پاسخ مناسب برای سئوالات و انتقادات خود ، به مخالفین مدیریت شهری تبدیل خواهند شد که قطعا ضرر و زیان قابل توجهی را به پیکره شهر وارد خواهد کرد. حداقل نتیجه ان ، بی تفاوتی شهروند منتقد نسبت به مسائل شهری است که نوعی آفت برای زندگی جمعی محسوب می گردد و در مراحل بعدی ممکن است به تخریب اموال و اماکن عمومی و تجاوز به حقوق شهری سایر شهروندان منجرگردد. هنر مدیریت شهری جلوگیری یا به حداقل رساندن چنین تبعاتی است.
این کار از طریق حضورمردمی مدیران شهری در جمع های مردمی ، مصاحبه های تلویزیونی ، برگزاری جلسات با نخبگان و متنفذین فرهنگی شهر برای تبادل اخرین اخبار و اطلاعات و مشکلات شهر و ارائه راهکارهای اساسی برای حل انها ، استفاده از سایت ها و امکانات اینترنتی ، نصب تابلوهای ارتباط با شهروند در سطح شهر برای اطلاع رسانی مردمی و انتشار بروشورهای مختلف امکان پذیر است و در تمامی موارد مذکور، نقش روابط عمومی های ادارات در مقوله اموزش شهروندی حایز اهمیت ویژه ای است . به عبارت دیگر ، اداراتی در جلب مشارکت شهروندان موفق هستند که روابط عمومی انها موفق تر عمل نماید.
صرفه جویی در هزینه اداره شهراز طریق جلب مشارکت شهروندان :
مشارکت شهروندان همواره به معنای ارتقای سطح درامد ادارات شهری نیست . بلکه استفاده بهینه شهروندان از امکانات و تجهیزات عمومی ، سبب بالارفتن عمر مفید امکانات مذکور شده و صرفه جویی قابل توجهی در هزینه نگهداری یا تعمیرو جایگزینی انها را به دنبال دارد و از محل این صرفه جویی ها می توان خدمات بیشتری را به شهروندان ارائه نمود. این موضوع ، واقعیت غیرقابل انکاری است که متاسفانه کمتر هم مورد توجه مدیران شهری قرا می گیرد!
یکی از راههای جلب توجه و مشارکت شهروندان در این زمینه ؛ انتشار امار هزینه های تعمیرات ، نگهداری و جایگزینی امکانات و تجهیزات عمومی شهری برای اطلاع شهروندان ومقایسه این امار با امار ایجاد امکانات جدید شهری است تا حس مسئولیت شهروندان گرامی را برای ضرورت حفظ اموال عمومی شهر برانگیزاند!
یکی از عوامل عدم مشارکت شهروندان با ادارات شهری ، عدم توجه و اگاهی انها از عمق تاثیر ناهماهنگیشان بر روند توسعه و بهبود محیط شهری است. گاهی یک تصمیم یا اقدام اشتباه شهروندان خسارت و لطمات جبران ناپذیری را بر محیط شهری می گذارد . مثلا سهل انگاری یک نفر از شهروندان کافی است تا پارک جنگلی شهری را به اتش کشیده ، و حاصل تلاش نسلی را بر باد بدهد یا نگهداری حیوانات مریض و ناقل بیماری در داخل منزل یا نزدیکی شهر ممکن است به قیمت مرگ بسیاری از شهروندان تمام شود. حتی احداث برخی از صنایع الاینده در حریم شهرها و عدم توجه به حقوق سایر شهروندان و بی موالاتی در حفاظت محیط زیست ممکن است شیوع امراض خطرناکی را در بین کلیه شهروندان به دنبال داشته باشد.
در شهري که فرهنگ مدني حاکم نيست بي اعتمادي ميان عناصر تشکيل دهنده جامعه موجب مي شود تا هزينه هاي اداره شهر افزايش يابد و جريان اداره امور به مسئله اي پيچيده و سردرگم بدل شود. پس به لحاظ ضرورت توسعه شهري و براي بهبود و رونق وضعيت اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي شهرها بايد برنامه ريزي کرد و اين برنامه ريزي بيش از همه بايد به شيوه هاي زندگي شهری و فرهنگ شهر نشيني آنان معطوف باشد. به عبارت ديگر بايد روش های درست ومنطقی تهيه مسکن، فعاليت هاي اقتصادي سالم، ارتباطات و حمل و نقل درست و اوقات فراغت غني شده و با برنامه را در بين شهروندان ترويج داد.
مديريت واحد شهري براي رونق بخشيدن به فعاليت در شهرها بايد تسهيلات ايجاد کند و مانع از فرسودگي، تخريب و هرز رفتن منابع فرهنگي و تاريخي موجود در شهر شود. مديريت واحد شهري بايد ساز و کارهايي را در اين مورد طراحي کند که علاوه بر توليد درآمد و سود، شهروندان را به گونه اي هدايت کند تا ميان کسب منفعت بيشتر و يا حفظ هويت تاريخي و فرهنگي يکي را فداي ديگري نکنند و افزايش احساس تعلق آنان به شهر و منابع موجود در آن را ايجاد نمايند، زيرا مردم نبايد تنها در فکر سود بردن از منابع شهر باشند بلکه بايد با شهر و سيماي آن و فضاهاي عمومي موجود در آن رابطه احساسي و شناختي برقرار کنند و عناصر مادي شهر برايشان بخشي از هويت و معناي زندگي را تشکيل دهد.
لزوم هماهنگی و همکاری دستگاههای اجرایی سطح شهر :
مديريت واحد شهري در ايران پيش از آن که به موضوع گردشگري و توسعه آن بينديشد بايد به حفظ و انسجام اجتماعي و فرهنگي شهر توجه کند و ميزان مشارکت و همکاري مردم را در اداره شهر توسعه دهد و در غير در اين صورت هر برنامه اي اگر با توجه به نياز مردم و فرهنگ آنان به خوبي انجام نگيرد ، در آنان احساس جدايي از مديران را ايجاد کرده و آنان را به سوي گريز از مشارکت و همکاري مي کشاند. مديران شهر بايد با افزايش همکاري و مشارکت خود و ايجاد تسهيلات ،اعتماد مردم را به کارهايي که انجام مي دهند کسب کنند و با جلب حمايت آنان و کسب همکاري و مشارکت با مردم ، آنان رابسوی فرهنگ شهري مناسب هدايت نمايند.
نکته ای که در این بین باید به ان توجه اساسی شود هماهنگی و همدلی بیش از پیش مسئولان اجرایی شهر درارائه خدمات به شهروندان است. معمولا عدم هماهنگی بین دستگاههای اجرایی سبب حیف و میل اموال و بیت المال عمومی و انجام دوباره کاری های بسیاری میشود. نمونه بارز ان را میتوان در اسفالت معابرشهری مثال زد . در بسیاری از مواقع بلافاصله پس از اسفالت معبر عمومی ، دستگاههای حفار نظیر اب و برق و گاز و تلفن ، تازه به فکرگسترش شبکه خدماتی خود می افتند و شروع به تخریب اسفالت تازه معبر می نمایند! این در حالی است که معمولا شهرداری ها حسب وظیفه قانونی خود ، قبل از اسفالت هرمعبر ، مکاتباتی با دستگاههای مورد اشاره دارند و برای توسعه شبکه خدماتی انها مهلت کافی در اختیارشان می گذارند ولی متاسفانه در بسیاری از موارد به دلیل عدم انجام بموقع گسترش شبکه توسط دستگاههای اجرایی ، منجر به تخریب مجدد اسفالت تازه معبر و تحمیل هزینه اسفالت مجدد مسیربه شهرداری و کاهش عمر مفید اسفالت می گردد!
این نقیصه ، علاوه بر هدر دادن بیت المال عمومی ، سبب ایجاد روحیه عدم اعتماد شهروندان به مدیران اجرایی شده وموجبات دلسردی انان را در پرداخت بموقع حقوقات شهروندی فراهم می اورد چراکه احساس می کنند پول های پرداختی انها بجای توسعه خدمات و رفاه شهری ، صرف دوباره کاری و اشتباه کاری مسئولان اجرایی شهر میشود. پر واضح است که عدم وصول بموقع حقوقات شهروندی ، به معنای عدم وجود سرمایه کافی برای توسعه همه جانبه شهر و عدم ارائه بموقع خدمات به شهروندان بوده وعقب ماندگی تدریجی شهر را بدنبال خواهد داشت. این در حالی است که با هماهنگی بیش از پیش مسئولان دستگاههای اجرایی ، علاوه بر سرعت بخشیدن به اجرای پروژه های عمرانی شهر ، موجبات دلگرمی و اعتماد بیش از پیش شهروندان به مسئولان اجرایی را فراهم اورده و با مشاهده دلسوزی و دقت نظر مسئولین اجرایی شهر در حفظ و حراست از بیت المال عمومی از یک سو و مشاهده گسترش روز افزون و بموقع انواع خدمات شهری از دیگرسو، بر میل و رغبت شهروندان در پرداخت بموقع حقوقات شهروندی نیز افزوده می گردد و مصداق این حدیث شریف از امام معصوم ( ع) است که فرمودند : کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم یعنی اینکه مردم را با غیر زبانتان ( در عمل ) بکاری دعوت نمایید.
کلام پایانی :
خلاصه کلام اینکه امروزه اداره امور شهرها از پیچیدگی خاصی برخوردار شده است و همین امر ، ضرورت تجدید نظر کلی و جدی ای را در نحوه اداره شهرها ایجاب می نماید . لذا برای بالابردن بازدهی کار و افزایش رضایتمندی شهروندان از خدمات ارائه شده توسط دستگاههای اجرایی ، لازم است ضمن هماهنگی بیش از پیش کلیه دستگاههای اجرایی بهنگام ارائه خدمات ، بسوی مدیریت واحد شهری گام برداشته وهمزمان با انجام این مقدمات ، زمینه های جلب مشارکت شهروندان نیز بیش از پیش فراهم اید و بمرور زمان فرهنگی بر جامعه حاکم شود که شهروندان ، شهرها را جزیی از هویت خود دانسته و نسبت به مسایل مرتبط به انها احساس مسئولیت نموده و در تمامی عرصه های کاری مربوط به امور شهر خود حضوری فعال و پویا داشته باشند. به امید انروز
دست در دست هم نهیم به مهر شهر خویش را کنیم اباد
http://www.yazdfarda.com/news/af/13276/
برچسب ها
اخبار مرتبط
ثبت دیدگاه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
- هیچ نظری موجود نیست
پنجشنبه 23,ژانویه,2025